۱۰۰ اصطلاح مهم و پرکاربرد در بازاریابی
دنیای بازاریابی بسیار گسترده و بزرگ است. چنانچه قصد داشته باشید که بازاریابی را یاد بگیرید، با بسیاری از اصطلاحاتی برخورد میکنید که ممکن است ندانید و مسیر آموزش شما را تغییر دهد. بر همین مبنا باید با اصطلاحات پرکاربرد آشنا بود، دانست که چیست و کاربردهای آن چه مواردی هستند. در این مسیر لزومی ندارد که همه موارد را کامل بیاموزید. با این اصطلاحات آشنا شوید، مسیر یادگیری خود را ادامه دهید و در هر کدام که علاقهمند بودید به طوری جدی و عمیق یادگیری خود را ادامه دهید. در این مقاله قصد داریم تا با ۱۰۰ اصطلاح مهم و پرکاربرد در بازاریابی آشنا شویم. با ما همراه باشید.
به این مورد هم اشاره کنیم که این کار اولین تمرین از دوره بازاریابی دادهمحور دکتر پوربصیر است و باید آن را انجام داد.
۱- A/B Testing
اولین اصطلاح بازاریابی که بررسی میکنیم، تست A/B است. یکی از راههایی که برای مقایسه عملکرد ۲ چیز با یکدیگر میشناسیم این روش است. در این تست به آزمودن دو نسخه از یک وبسایت، صفحهفرود، موضوع ایمیل، فراخوانی برای اقدام (CTA) و… میپردازیم.
از تست A/B در ایمیلمارکتینگ میتوانیم استفاده کنیم. برای مثال ۲ کمپین ایمیل طراحی میکنیم که موضوع ایمیل آنها با یکدیگر متفاوت هستند. پس از آن هر کدام را به یک گروه اختصاص میدهیم تا ببینیم که کدام عملکرد بهتری ثبت میکند.
۲– Advertising
تبلیغات را میتوان رساندن یک پیام که دارای ارزش پیشنهادی خاص برای مخاطب است، دانست. این کار از طریق کانالهایمختلف با هدفی که داریم، جهت ارتباط گرفتن با مشتری و تحت تاثیر قراردادن او است. با کمک تبلیغات میتوانیم یک محصول ویا خدمتی را ارائه کنیم تا مورد توجه قرار بگیرند.
۳– Advertorial
به این اصطلاح بازاریابی در زبان فارسی رپورتاژ آگهی گفته میشود. رپورتاژ آگهی گونهای از تبلیغات است که در شکلهای مختلف مانند مقاله، گزارش یا مصاحبه، نشریه یا روزنامه منتشر میگردد. برداشت مخاطب چنین خواهد بود که نشریه آن محصول یا خدمت را معرفی کرده است و به آن اعتماد میکند.
۴– Affiliate Marketing
چهارمین اصطلاح بازاریابی، افیلیتمارکتینگ است. افیلیتمارکتینگ یا همکاری در فروش از موضوعات جذاب بازاریابی است. این نوع از بازاریابی بهگونهای است که شما بازاریابی و فروش را بر عهده یک فرد یا کسبوکار دیگری میسپارید. در مقابل نیز شما پاداشی در نظر میگیرید که به آن پورسانت نیز گفته میشود. این پرداخت میتواند براساس معیارهای مختلفی باشد: فروش محصول، جذب لید، ایمپرشن و موارد دیگر.
این روش از بازاریابی تاثیر خوبی در افزایش فروش مستقیم، برندسازی و برنامههای بازاریابی دارد.
۵-Agile Marketing
پنجمین اصلاح بازاریابی، بازاریابی چابک است. این روش از بازاریابی رویکرد دادهمحور دارد که با ارزیابی مداوم اطلاعات و تغییرات بازار ارتباط مستقیم دارد. در بازاریابی چابک، تیم بازاریابی به شناسایی پروژههای با ارزش بالا میپردازند و بر روی آن موارد متمرکز میشوند.
۶– AIDA
دیگر اصلاح بازاریابی، مخفف چهار کلمه است. توجه(Attention)، علاقه(Interest)، میل(Desire) و اقدام(Action). با کمک این مدل ما میتوانیم مسیر احتمالی جذب مشتری را برای خودمان مشخص و ترسیم نماییم.
مشتری در ابتدا با محصول آشنا میشود، به آن علاقه پیدا میکند. در مرحله بعد به خرید آن تمایل پیدا میکند و در آخر برای خرید اقدام میکند.
B2B(Business-to-Business) -۷
این نوع از کسبوکارها محصول یا خدمت خود را به سایر کسبکارها ارائه میدهند و نه به افراد حقیقی.
۸– B2C(Business-to-Consumer)
این نوع از کسبوکارها محصول یا خدمت خود را به افراد حقیقی ارائه میدهند و نه به کسبوکارها.
۹– Blog
نهمین اصلاح بازاریابی، بلاگ است. بلاگ را میتوان یکی از صفحات وبسایت دانست که در آن به انتشار مقالهها، تصاویر ویا حتی ویدئوهای خود میپردازید. افراد، مشاغلکوچک و شرکتهایبزرگ محتوای خود را در وبسایت جهت تولیدلید، افزایش ترافیک وبسایت و اهداف دیگر منتشر میکنند.
۱۰– Bounce Rate
دیگر اصطلاح بازاریابی، نرخ پرش است. نرخ پرش درصد افرادی را نشان میدهد که وبسایت را ترک کردهاند و کاری انجام ندادهاند. این نرخ را میتوان با کمک ابزاری به نام گوگلآنالیتیکس بهدست آورد. به طوری که در گزارشهای این ابزار نرخ پرش وبسایت موجود است.
این نرخ را در ایمیلمارکتینگ نیز داریم، نرخ پرش درصد ایمیلهایی را مشخص میکند که به دست مخاطب نرسیده است.
۱۱–Buyer Persona
یازدهمین اصطلاح بازاریابی، پرسونای خریدار است. پرسونای خریدار، تصویری است که با کمک فرض خود از یک فرد یا شرکت(برای کسبوکارهای B2B) که میتواند خریدار باشد را برای خود مشخص میکنیم. با کمک پرسونای خریدار ما میتوانیم مجموعهای از ویژگیها، خواستهها، الگوی رفتاری و اهداف مشتری فرضی را مشخص کنیم.
طراحی پرسونا به ما این امکان را میدهد تا بتوانیم درباره مشتری طرزفکر درستی داشته باشیم. همچنین با داشتن فرضهای درست بتوانیم به او کمک کنیم.
۱۲-Buyer’s journey
سفرخریدار و سفرمشتری با یکدیگر تفاوت دارند. در سفرخریدار مراحلی وجود دارد که مشتری بالقوه در ابتدا آگاهی پیدا میکند. در گام بعد توجه جلب میشود و در نهایت به تصمیمگیری میپردازد. زمانیکه این مراحل طی شود به مرحله خرید میرسیم که میشود آغاز سفرمشتری.
۱۳–CTA (Call-To-Action)
در زبان فارسی به آن فراخوان عمل، دعوت به اقدام و کالتواکشن گفته میشود. با کمک کالتواکشن میتوانیم به مخاطب بگوییم که انتظار داریم چه کاری را انجام دهد. نحوه این کار به صورتی است که باید با پیامهایی از مخاطب دعوت به عمل کرد. پیامهایی مانند “برای درخواست مشاوره کلیک نمایید”، “برای دریافت کدتخفیف کلیک نمایید” و موارد دیگر.
۱۴– Churn Rate
این اصطلاح بازاریابی یکی از متریکهای بازاریابی است که با کمک آن میتوانیم میزان موفقیت در حفظ مشتری را بفهمیم. نرخ ریزش مشتری درصد افرادی است که در یک بازه زمانی مشخص، کسبوکار آنها را از دست داده است.
در تصویر فرمول محاسبه این متریک را مشاهده میکنیم. نکتهای که باید در استفاده از فرمول به آن دقت کنیم: این فرمول برای یک بازه زمانی مشخص است.
۱۵– CTR(Clickthrough Rate)
پانزدهمین اصطلاح بازاریابی، نرخ کلیک است. این سنجه مشخص میکند چند نفر بر روی لینکی که قرار داده بودیم کلیک کردهاند. این لینک میتواند بنر تبلیغاتی و یا لینکی که در ایمیل قرار دادهایم باشد. این سنجه دارای اهمیت زیادی است، زیرا نشان میدهد که محتوا تا چه میزان برای کاربر جذاب بوده است. با کمک این سنجه میتوانیم در تغییر رویه برای جذب مشتری بیشتر تصمیمگیری نماییم.
۱۶– Conversion
این اصطلاح بازاریابی، یکی از مهمترین جنبههای تجارت الکترونیک شرکت شما است. هدف این است که بتوانیم یک بازدیدکننده را به یک مشتری تبدیل کنیم. اما ممکن است که فرایند خرید رخ ندهد و تنها عضویت در لیست ایمیل، پرکردن فرم و یا درخواست مشاوره باشد. البته ممکن است که خرید نیز رخ دهد.
۱۷– Conversion Rate
هفدهمین اصطلاح بازاریابی، نرخ تبدیل است. این نرخ درصد افرادی را نشان میدهد که عمل مورد نظر شما را انجام دادهاند. برای مثال ثبتنام، خرید و یا پر کردن فرم.
نرخ تبدیل یکی از مهمترین معیارها برای سنجیدن عملکرد بازاریابی و تبلیغات است.
۱۸– CRO(Conversion Rate Optimization)
بهینهسازی نرخ تبدیل دیگر اصطلاح بازاریابی است که به آن اشاره میکنیم. به فعالیتهایی گفته میشود که برای افزایش نرخ تبدیل انجام میدهیم. برای مثال ممکن است با تغییر موضوع ایمیل نرخ تبدیل آن ۲۵ درصد افزایش پیدا کند.
میتوانیم پس از تحلیل رفتار کاربران، به تصمیمگیری بپردازیم تا بتوانیم افزایش نرخ تبدیل را داشته باشیم.
۱۹– CMS(Content Management System)
در سیستم مدیریت محتوا، این امکان برای شما فراهم است تا محتوای سایت را ویرایش، سازماندهی و منتشر کنید. به بیانی دیگر امکان مدیریت سایت با این سیستم مهیا است.
۲۰– CPL(Cost-per-Lead)
با کمک این معیار میتوانیم هزینه به ازای هر لید را بدست آوریم. به بیانی دیگر، جذب هر لید چهمقدار هزینه داشته است را متوجه میشویم.
۲۱– CPC(Cost Per Click)
اصطلاح بعدی بازاریابی، هزینه بهازای کلیک است. محاسبه هزینه هر کلیک در تبلیغات با کمک این معیار است انجام میشود. تعیین این عدد میتواند ما را در تبلیغات کمک کند و عوامل موثر در این زمینه را مشخص کند. کاملا مشخص است زمانی که تعداد کلیکها افزایش مییابد، هزینه هر کلیک کم میشود. از این معیار برای محاسبه هزینه هر کلیک و هزینه تمام شده تبلیغات استفاده میکنیم.
۲۲– CAC(Customer Acquisition Cost)
بیستودومین اصطلاح بازاریابی، هزینه جذب مشتری است. هزینه جذب مشتری، هزینهای است برای جذب هر مشتری کسبوکار میپردازد. برای بدست آوردن این هزینه باید تمام هزینهها اعم از تبلیغات، حقوق کارمندان و هزینههای دیگر را درنظر گرفت.
۲۳–CRM(Customer Relationship Management)
اصطلاح بازاریابی بعدی، مدیریت ارتباط مشتری است. مدیریت ارتباط مشتری رویکردی است که نتیجه آن بهبود رابطه کسبوکار با مشتریان خود است. با کمک CRM میتوانیم بهتر رفتار و نیازهای مشتریان را بشناسیم و رابطه خودمان را با مشتریان مستحکمتر کنیم.
۲۴– Copy
با کمک کپی قصد داریم که مخاطب را ترغیب کنیم و هدفمان از نوشتن کپی را میتوان در همین مورد دانست. این متن باید کاربر را به انجام عمل مشخصی دعوت کند. برای مثال: عضویت در سایت یا لیست ایمیل، دانلود و یا نصب اپلیکیشن، دنبال کردن یا خرید ترغیب کند.
۲۵– Copywriting
اصطلاح بازاریابی بعدی کپیرایتینگ است که در زبان فارسی به آن تبلیغنویسی نیز گفته میشود. هدف نوشتن متنی متقاعدکننده و جذاب برای راغب کردن مشتری جهت انجام عمل مورد نظر است مانند پر کردن فرم.
۲۶– Campaig
کمپین را میتوان مجموعهای از فعالیتهایی دانست که به صورت هماهنگ برای رسیدن به یک هدف خاص انجام میشود.
برای مثال ممکن است مجموعهای از فعالیتها مانند ایمیلمارکتینگ، اساماس مارکتینگ و رپورتاژ انجام شود. این مجموعه از فعالیتها بر اساس ویژگیهای مشتریان با هدف افزایش فروش هستند، که به آن کمپین تبلیغاتی گفته میشود.
۲۷– CLV(Customer lifetime value)
ارزش طول عمر مشتری، اصطلاح بازاریابی بعدی است که بررسی میکنیم. این متریک نشاندهنده این است که مشتری در طول رابطه خود (از آشنایی تا قطع رابطه) برای کسبوکار چقدر سود ایجاد کرده است. به بیانی دیگر میتوان آن را میزان پولی دانست که مشتری در طول ارتباط با کسبوکار به آن کسبوکار میرساند. مقایسه آن با هزینه جذب مشتری، روشی سریع برای تخمین سودآوری مشتری و پتانسیل کسبوکار برای رشد در بلندمدت است.
علاوه بر CLV به آن (Life Time Value)LTV نیز گفته میشود.
۲۸– Content Marketing
بازاریابی محتوایی، به برنامهریزی، تولید محتوای گیرا، جذاب و در عینحال متقاعدکننده، توزیع و ترویج آن گفته میشود. هدف از بازاریابی محتوایی بدست آوردن توجه مشتری، جذب او و درگیر کردن مخاطب هدف است. در بازاریابی محتوایی، مشتری از طریق محتوا به محصول، خدمت ویا برند جذب میشود.
۲۹– Customer Acquisition
اصطلاح بازاریابی بعدی، جذب مشتری است. زمانی جذب مشتری رخ میدهد که با کمک فعالیتهای بازاریابی متقاعد شود که از کسبوکار شما خرید نماید. در همین راستا میتوان استراتژیهای متفاوتی داشت. استراتژیی مناسب است که ابتدا مشتری بالقوه را ترغیب کند. این استراتژی باید تا زمانی که مشتری بالقوه برای خرید آماده میشود، او را پرورش دهد و در آخر هم تبدیل به مشتری شود.
۳۰– Customer’s Journey
سفر مشتری به مسیری گفته میشود که مشتری بعد از انجام خرید خود طی میکند. سفر مشتری بهدنبال این است که مشتری تبدیل به مشتری وفادار شود و CLV افزایش پیدا کند. این مسیر را ترسیم میکنیم تا بتوانیم مشتری را حفظ کنیم و او را تشویق به خرید کنیم.
۳۱– Customer Loyalty
وفاداری مشتری زمانی مشخص میشود که مشتری خرید خود را از محصول یا خدمت تکرار میکند. برای مشتری وفادار نیز میتوان مدلی که آقای ریچارد الیور ارائه کرده است را مطرح کرد.
آقای ریچارد الیور چهار سطح برای مشتری وفادار را طراحی کردهاند:
- وفاداری در سطح شناختی
- وفاداری در سطح عاطفی
- وفاداری در سطح رغبت و تعهد
- وفاداری در سطح اقدام و اصرار
۳۲– (Customer Experience)CX
ترجمهای که از این اصطلاح بازاریابی وجود دارد بدین صورت است: تجربه مشتری. تجربه مشتری نشاتگرفته از احساس او است. چنانچه مشتری حس خوبی از ارتباط با شما داشته باشد میتوان گفت در این کار موفق بودهاید. لازمه این تجربه خوب نیز رعایت کردن نکات مهم در طراحی سفر مشتری است.
۳۳– Dashboard
سیوسومین اصطلاح بازاریابی، داشبورد است. در تعریف داشبورد داریم: یک ارائهای است گرافیکی که بصریسازیشده دادهها و اطلاعات است. با کمک این ابزار میتوانیم خلاصهای از عملکرد خود را مشاهده کنیم. به صورت کلی نیز هدفمان این است که در یک نگاه تمام دادهها و اطلاعات مهم را ببینیم.
۳۴– Data Visualization
سیوچهارمین اصطلاح بازاریابی به مصورسازی دادهها اختصاص پیدا میکند. با کمک مصورسازی داده میتوانیم یک نمایش بصری از اطلاعات و دادهها را داشته باشیم که درک آن بهتر و راحتتر صورت میپذیرد. نمونههایی هم وجود دارد، برای مثال نمودارهای آماری، داشبوردها و موارد دیگر.
۳۵– Digital Marketing
اصطلاح بازاریابی دیجیتالمارکتینگ، یکی از شناختهشدهترین اصطلاحات برای عموم مردم شده است با توجه به گسترش آن. این شاخه از بازاریابی، تمام فعالیتهایی را برعهده دارد که برای بازاریابی برند، محصول یا خدمت نیاز است. این نوع از بازاریابی با کمک ابزارها و کانالهای دیجیتال مانند لپتاپ، موبایل، موتورهایجستجو و شبکههای اجتماعی انجام میشود.
۳۶– E-commerce(Electronic Commerce)
این اصطلاح بازاریابی مربوط به تجارت الکترونیک است. میتوانیم بدین صورت آن را تعریف کنیم: هر نوع فعالیتی از جمله خریدوفروش و ارائه خدمات در اینترنت.
۳۷– Earned Media
این نوع از رسانه، رسانه اکتسابی است که در آن افراد به طور رایگان برای شما محتوا منتشر میکنند. برای این نوع از محتوا پولی پرداخت نمیکنید، طبیعتا هیچ نقشی هم در تهیه آن ندارید.
۳۸– Email List
اصطلاح بازاریابی لیست ایمیل، لیستی است که مشترکین شما در آن قرار دارند. این لیست شامل مشتریان بالقوه و بالفعل است که با دریافت ایمیلهای خبرنامه، اطلاعرسانی و تبلیغاتی شما موافقت کردهاند.
۳۹– Email Marketing
سیونهمین اصطلاح بازاریابی، ایمیل مارکتینگ که به آن بازاریابی ایمیلی نیز گفته میشود. در این نوع از بازاریابی از ایمیل به عنوان کانالی برای برقراری ارتباط با مشتری و حفظ ارتباط استفاده میشود.
۴۰– Engagement
به هرگونه شکلگیری ارتباط بین مخاطب و کسبوکار، تعامل گفته میشود. فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی باید بهگونهای باشد که به تعامل کاربر با کسبوکار منجر شود. این تعامل در هر کانالی به شکل خاصی است و باید طبق آن مورد استفاده قرار گیرد.
برای مثال تعامل در پست بلاگ به صورت ارسال برای دیگران، ثبت نظر و کلیک کردن بر روی لینکهای داخل آن است. اما در لینکدین بدین صورت است که با لایک، کامنت، بازنشر و کلیک کردن بر روی لینکهای پست است.
۴۱– Event Marketing
چهلویکمین اصطلاح بازاریابی، ایونتمارکتینگ یا بازاریابی رویدادی است. این نوع از بازاریابی به معنای برگزاری رویدادی با هدف تبلیغ محصول یا خدمت است. از ویژگیهای بازاریابی رویدادی این است که در آن تعامل دوطرفه با مشتریان بالقوه و بالفعل امکانپذیر است. دو نوع برگزاری آن هم بدین صورت است که یا آنلاین برگزار میشود و یا به صورت حضوری.
۴۲– (Frequently Asked Questions)FAQ
این اصطلاح را در زبان فارسی به معنی سوالات پرتکرار و سوالات متداول ترجمه کردهاند. این لیست از سوالات در صفحات محصول یا خدمت وجود دارد. این لیست کمک میکند تا سوالهای احتمالی مخاطب بیپاسخ نماند تا مخاطب به دلیل پیدا نکردن پاسخ سوال خود از خرید منصرف شود.
۴۳– Friction
اصطلاح بازاریابی بعدی در زبان فارسی به معنای اصطکاک است. اصطکاک را میتوان هرچیزی دانست که از حرکت مشتری بالقوه در قیف بازاریابی جلوگیری میکند و یا مشتری را از خرید مجدد دور میکند. وجود اصطکاک میتواند منجر به ایجاد مشکلات بزرگ در بازاریابی و تبلیغات شود.
برای مثال سرعت بازشدن سایت و یا خطاهای آن میتواند باعث شود که مشتری کلا از خرید منصرف شود. در نتیجه باید سعی کرد که این اصطکاکها را شناسایی کرد و با رفع آن فرایند خرید را برای مشتری آسان کرد.
۴۴– Funnel
قیف بازاریابی. به مسیری که یک مشتری از آشنایی تا مرحلهای که به عنوان مشتریوفادار شناخته میشود طی میکند، قیف گفته میشود. به علت اینکه در هر مرحله تعداد مشتریان کاهش پیدا میکند شکلی مانند قیف ایجاد میشود.
در بالای قیف که به آن(Top of the Funnel)TOFU گفته میشود، هدفمان آگاهی پیدا کردن مشتریان برای جذب آنها است. آگاهیبخشی را میتوانیم با کمک بازاریابی محتوایی، تبلیغات نمایشی و تبلیغات گسترده در شبکههای اجتماعی انجام دهیم.
در میانه قیف که به آن (Middle of the Funnel)MOFU گفته میشود، میتوانیم از ایمیلمارکتینگ کمک بگیریم. هدفی که داریم این است که مشتری بالقوه را به انتهای قیف نزدیکتر نماییم.
انتهای قیف بازاریابی را نیز به آن (Bottom of the Funnel)BOFU گفته میشود. در این قسمت از قیف تبلیغات گوگل گزینه مناسبی است تا مشتری خرید خود را تکمیل نماید.
۴۵– (Google Analytics)GA
چهلوپنجمین اصطلاح بازاریابی مربوط به یک ابزاری است که به صورت رایگان از آن میتوان استفاده کرد. گوگلآنالیتیکس یکی از ابزارهای گوگل است که برای تجزیهوتحلیل ترافیک وبسایت از آن استفاده میشود.
از جمله مواردی که میتوانیم با کمک این ابزار به دست آوریم: میزان ترافیک وبسایت، نرخ پرش، نرخ تبدیل، ساعتهای بازدید و زمان ماندن بازدیدکننده در وبسایت.
۴۶– Google ADS
یکی از پلتفرمهای گوگل، گوگل ادز است. با کمک این پلتفرم، تبلیغکننده میتواند کمپینهای تبلیغاتی خود را به مرحله اجرا برساند و آن را مدیریت کند. این کمپینها میتوانند کمپین جستجو، کمپین ویدئویی و کمپین تبلیغات نمایشی باشند.
۴۷– Google Search Console
یکی دیگر از ابزارهای رایگانی که گوگل در اختیار ما قرار داده است گوگلسرچکنسول است. با کمک این ابزار میتوانیم که به تجزیهوتحلیل عملکرد وبسایت خود در صفحه نتایج جستجو بپردازیم.
با کمک گوگلسرچکنسول میتوانیم پی ببریم که چطور جذب مشتری بیشتر به سمت خود امکانپذیر است. این مورد را میتوان با راهکارهای مختلف امتحان کرد و مشتری بیشتری را جذب نمود.
۴۸– Google Trends
چهلوهشتمین اصطلاح بازاریابی نیز به یکی دیگر از ابزارهای رایگان گوگل اختصاص دارد. گوگلترندز به شما کمک میکند تا میزان محبوبیت یک موضوع خاص را در مدت زمان معینی بررسی کنید. از دیگر مزایای این ابزار این است که قابلیت مقایسه میزان محبوبیت دو موضوع متفاوت را به شما میدهد.
۴۹– Hyperlink
با کمک اصطلاح بازاریابی که قصد بررسی آن را داریم میتوانیم بخشی از محتوا را به جای دیگری متصل کنیم. کاری که هاپیرلینک میکند: بخشی از محتوا را به جای دیگری از همان صفحه یا صفحه دیگری وصل میکند. محتوا میتواند یک کلمه، عکس، دکمه و یا آیکون باشد.
زمانی که چیزی را هایپرلینک میکنیم آن چیز به رنگ متفاوتی از باقی متن در میآید. همچنین یک خط نیز زیر آن کشیده میشود. با این کار جلب توجه مخاطب را بدست میآوریم و تاکید میکنیم که قصد داریم بر چه چیزی کلیک نماید.
۵۰– Impression
اصطلاح بازاریابی پنجاهم، ایمپرشن است. ایمپرشن به تعداد دفعاتی گفته میشود که محتوا نمایش داده میشود.
۵۱– Inbound Marketing
بازاریابی درونگرا، یکی از شاخههای بازاریابی است که در آن مشتری به کسبوکار مراجعه میکند و نه برعکس. به عبارتی سعی کسبوکار بر این است که بتواند توجه مخاطب را جلب نماید تا او را به خود جلب نماید. هیچ تلاشی برای خرید توجه در این نوع از بازاریابی وجود ندارد!
۵۱– Influencer Marketing
برای بررسی این اصطلاح بازاریابی ابتدا نیاز داریم با تعریف اینفلوئنسر آشنا شویم. اینفلوئنسر به شخصی گفته میشود که به نوعی در تصمیمگیری و نظر سایر افراد جامعه تاثیر میگذارد.
ایفلوئنسر مارکتینگ را میتوان بازاریابی دانست که در آن بین کسبوکار و اینفلوئنسرها همکاری اتفاق میافتد. در این نوع از بازاریابی، ابتدا اینفلوئنسر باید تعیین شود. در گام بعدی با ارسال پیام از طریق او، دعوت به انجام عمل موردنظر کسبوکار صورت میگیرد.
۵۲– Infographic
برای توضیح این اصطلاح بازاریابی باید به کاربرد آن اشاره کنیم، از اینفوگرافیک برای مصورسازی دادهها استفاده میکنیم. مصورسازی داده این کمک را به مخاطب میکند که مفاهیم سخت و پیچیده را بهتر و سریعتر درک کند.
۵۳– Insight
در بازاریابی و تبلیغات دیجیتال، اینسایت را میتوان اطلاعاتی دانست که ما را در درک بهتر وضعیت خود یاری میکند. این اطلاعات را میتوانیم در شبکههای اجتماعی(مانند اینستاگرام) ویا ابزارهای گوگل(مانند گوگل ادز) مشاهده کنیم. در نتیجه با تحلیل این اطلاعات میتوان عملکرد خود را سنجید و هم میزان شناخت از مخاطب را افزایش داد.
۵۴– Keyword
کلمهکلیدی دیگر اصطلاح بازاریابی است. کلمهکلیدی، کلمهای است که محتوای شما را به بهترین شکل وصف میکند. قصد داریم که اگر مخاطب جستجو کرد به کمک این کلمهکلیدی با محتوای ما مواجه شود.
۵۵– (Key Performance Indicator)KPI
یکی از مهمترین اصطلاحاتی که در بازاریابی وجود دارد، شاخص کلیدی عملکرد است. با کمک شاخص کلیدی عملکرد میتوانیم معیار مشخصی را برای کسبوکار خود داشته باشیم. این معیار میتواند برای سنجش عملکرد فردی، تیمی، کمپین تبلیغات یا شرکت کاربرد داشته باشد.
از مثالهایی که برای شاخص کلیدی عملکرد داریم: افزایش تعداد مشتریان، افزایش فروش، حفظ مشتری و موارد دیگر.
۵۶– Landing Page
اصطلاح بازاریابی بعدی، صفحه فرود ویا لندینگ پیج است. منظور از صفحه فرود در بازاریابی چیست؟ صفحهای که در آن، محصول یا خدمت را با هدف ترغیب مشتری به انجام عمل مشخصی(خرید یا ثبتاطلاعات) معرفی مینماییم.
۵۷– Lead
لید را میتوان مشتری بالقوهای دانست که به هر روشی علاقهی خود را به محصولات، خدمات یا برند شما نشان داده است و دسترسی معقولی (داشتن تلفن/ ایمیل/ شبکههای اجتماعی/ آدرس و…) به او وجود داشته باشد.
این مفهوم کاربردی، در گذشته نیز شناخته شده بود اما قدیمیها به آن زنگخور یا پاخور میگفتند.
۵۸– Lead Generation
تولید لید یک فرآیندی است که برای جذب و تبدیل غریبهها و مشتریان احتمالی برندتان به کسانی است که علاقهی خود را به محصولات، خدمات یا برند شما نشان میدهند.
فرم درخواستکار، بلاگپست، کوپن، رویدادهای زنده، محتواهای آنلاین از مثالهایی هستند که به وسیله آنها میتوانیم به تولید لید بپردازیم.
۵۹– Lead nurturing
اصطلاح بازاریابی پنجاهونهم، پرورش لید است. پرورش لید یک فرایندی است که توسط آن رابطه کسبوکار با مشتری راغب بهبود یافته و او آماده خرید میشود. سعی بر این است که با ارائه اطلاعات کاربردی، رفع مشکلات یا ایرادات و پاسخ دادن به سوالات، او را به سمت خرید سوق داد.
۶۰– Looker Studio
شصتمین اصطلاح بازاریابی. یکی از ابزارهایی که در بازاریابی میتوانیم از آن کمک بگیریم به صورت رایگان در گوگل وجود دارد. نام پیشین آن Data Studio بود و ممکن است خیلی از افراد با این نام این ابزار را بشناسند. امکان تهیه گزارشهای شخصیسازیشده در قالبهای مختلف گرافیکی را به کاربر میدهد. از ویژگیهای این ابزار میتوانیم به این اشاره کنیم که میتواند به سرویسهایی مانند گوگلآنالیتیکس و سرچ کنسول متصل شود و تمام دادههای مورد نیاز را جمعآوری نماید. با این ویژگی آماده کردن گزارش راحتتر خواهد بود.
۶۱– Market Research
این اصطلاح بازاریابی مربوط به تحقیقات بازار است. تحقیقات بازار، فرایندی که در آن به تجزیهوتحلیل بازار و رقبا میپردازیم تا نیازها و اندازهی بازار را شناسایی کنیم. این فرایند باعث میشود کسبوکار مشتریان و بازار خود را بهتر بشناسد و درک بهتری از آنها داشته باشد. در نتیجه با شناخت بیشتر از مشتریان و بازار، تصمیمهای بهتر و استراتژیهای خوبی را اتخاذ کنند.
۶۲– Market Segmentation
مارکتسگمنتیشن، به معنی بخشبندی بازار است. در این اصطلاح بازاریابی که به آن اشاره کردیم، مشتریان را گروهبندی میکنیم با توجه به ویژگیهای مشترکی که دارند. در گروههایی که تشکیل میدهیم سعی میکنیم که ویژگیهای جمعیتشناختی، رفتاری و نحوه تصمیمگیری افراد نزدیک بههم باشد.
مزیتی که این کار دارد این است که مورد هدف قرار دادن مشتریان را مطلوبتر میکند. زمانیکه کسبوکار هدفگیری درستی داشته باشد، نیازهای بیشتر و بهتری از مشتریان را برطرف خواهد کرد.
۶۳– Market share
این اصطلاح بازاریابی در زبان فارسی سهم بازار ترجمه شده است. سهم بازار برای ما درصد فروش را در یک بازه زمانی مشخص تعیین میکند. محاسبه آن بدین صورت است: میزان فروش خود را بر کل فروش در صنعت، طی آن دوره تقسیم نمایید.
۶۴– Marketing
مارکتینگ یا بازاریابی را دانش و هنر کشف، خلق و ارائه ارزش با هدف مشخصی که تامین نیازهای بازارهدف است و همراه با کسب سود میگوییم.
تعریفی که کاتلر از بازاریابی داشته است:«بازاریابی مجموعه فعالیتها، فرایندها و نهادهایی است که به خلق، ارتباط، تحویل و تبادل پیشنهادها مربوط است. مبادلههایی که برای مشتریان، کسبوکار و جامعه ارزشمند است».
اگر قصد داشته باشیم خیلی خلاصه به فعالیتها اشاره کنیم: محصولی که قصد ارائه آن وجود دارد، تعیین مشتریان این محصول، تعیین کانالهای توزیع و قیمت ارائه آن.
۶۵– Metric
شصتوپنجمین اصطلاح بازاریابی، متریک که به آن سنجه گفته میشود است. تعریفی که میتوان برای آن داشت: به هرچیزی که قابل اندازهگیری باشد گویند. از متریک برای ردیابی عملکرد فعالیتهایی مثل کمپینهای تبلیغاتی استفاده میکنند.
۶۶– Multi Channel Marketing
این اصطلاح بازاریابی در رابطه با بازاریابی است که به صورت چندکاناله انجام میشود. به طور کلی در بازاریابی چندکاناله، کسبوکارها برای انتقال یک پیام از چندین کانال مختلف برای اطلاعرسانی استفاده میکند. با این رویکرد این امکان وجود دارد که مشتری راغب بیشتری پیدا کرد. به این علت که ممکن است افرادی باشند که از یک شبکهاجتماعی خاصی استفاده نکنند و باید با روش دیگری پیام را به او برسانیم.
۶۷– Niche Marketing
اصطلاح بازاریابی نیچمارکتینگ که در زبان فارسی به آن بازاریابی گوشهای نیز گفته میشود. نیچمارکتینگ نوعی از بازاریابی است که در آن استراتژی کسبوکار بهگونهای است که تمرکز خود را بر روی بخشی مشخص از بازار قرار میدهد.
برای موفقیت در این حوزه باید به سه مورد زیر دقت کرد:
- تعیین بهترین حوزه تخصصی
- درک نیازهای مشتریان در این حوزه
- فراهم کردن نیازهای مشتریان
۶۸– (Net Promoter Score)NPS
شاخص خالص مروجان، اصطلاح بازاریابی بعدی است که برای کسبوکار کاربردی است. با کمک این معیار میتوان از میزان رضایت مشتری آگاه شد. این معیار به ما میگوید که آیا مشتری متمایل به معرفی محصول یا خدمت به دیگران است یا خیر. این معیار عددی است که بین ۰ تا ۱۰ است، بزرگ بودن عدد یعنی بیشتر معرفی شدن توسط مشتریان به دیگران.
۶۹– Offer
یکی از مهمترین کلمات، کلمه “بله” است. مارکترها با فعالیتهایی که انجام میدهند به دنبال این هستند که بتوانند “بله” را از مشتریان خود دریافت کنند.
پیشنهاد مطلوب زمانی شکل میگیرد که خاص باشد و همچنین سهم و تقاضای زیادی داشته باشد. پیشنهاد میتواند به شکلهای مختلف ارائه گردد: آزمایش رایگان، عضویت، دانلود و … اینها مواردی هستند که میتوان به کمک آنها بر اختلاف نظر یا حساسیتهای خاص، شک و تردید و یا نگرانیها غلبه کرد.
سوالی که به وجود میآید این است که چرا این اِلمانها اثر میگذارند؟ زیرا آنها موجب یک بازخورد روانشناسی میشوند که به سبب آن، پیشنهاد ارزشمندتر میشوند. این نیاز وجود دارد که ارزش پیشنهاد شما درک شود تا دریافتکنندگان پیشنهاد به آن علاقهمند شوند. هرچه این علاقه به وجودآمده بیشتر باشد، پیشنهاد وسوسهانگیزتر خواهد بود.
۷۰– Offline Advertising
اصطلاح بازاریابی که قصد بررسی آن را داریم، بازاریابی آفلاین یا همان بازاریابی سنتی است. تبلیغات محیطی(مانند بیلبورد)، تبلیغات چاپی(مانند تراکت) و تبلیغات تلوزیونی و مثالهایی که خارج از دنیای دیجیتال هستند در این نوع تبلیغات است.
۷۱– Online Survey
در بازاریابی، پرسشنامه یکی از ابزارهای مهم و کاربردی است و باید از آن به درستی استفاده کرد. یکی از انواع پرسشنامهها، پرسشنامه آنلاین است. با کمک این ابزار میتوانیم به جمعآوری داده و اطلاعات مورد نظر بپردازیم. در طراحی مختار هستیم و میتوانیم قالبی که دوست داریم را انتخاب کنیم. از مواردی که میتواند مفید باشد این است که یک بخشی را برای نوشتن نظر اختصاص دهیم.
۷۲– Outbound Marketing
بازاریابی برونگرا، همانطور که از اسم آن مشخص است در مقابل بازاریابی درونگرا است. در این نوع از بازاریابی، کسبوکار برای برقراری ارتباط با مشتری تلاش میکند. سعی کسبوکار بر این است که با تبلیغاتی که انجام میدهد مشتری را به سوی خود بکشاند.
۷۳– Owned Media
اصطلاح بعدی بازاریابی مربوط به رسانه مالکیت شخصی است. در تعریف این اصطلاح بازاریابی باید به این مورد اشاره کنیم که خود کسبوکار صاحب محتوایی است که منتشر شده است. واضح است که امکان کنترل کامل بر روی رسانههای در مالکیت خود وجود دارد. برای مثال محتوای داخل کانال تلگرام، وبسایت، صفحه اینستاگرام و ایمیلها.
۷۴– Pageview
تعریف این اصطلاح بازاریابی، تعداد دفعاتی است که صفحهای از وبسایت بازدید گرفته است. این سنجه هیچ اطلاعاتی در رابطه با فرد به شما نمیدهد، تنها تعداد مشاهده از صفحه را مشخص میکند. لزومی هم ندارد که افراد مختلف از صفحه شما بازدید کنند، یک فرد میتواند چندین بار صفحه شما را ببیند.
۷۵– Personalization
هفتادوپنجمین اصطلاح بازاریابی، شخصیسازی است. شخصیسازی در بازاریابی بدین معنا دانست که با کمک اطلاعات و دادههایجمعآوریشده، پیامی همراستا با نیازهایمشتری و علایق او نوشت. با این کار یک حس خوب به مشتری منتقل میشود. این نوع از پیامها برای خیلی از افراد ارسال شده است. برای مثال اساماسها و یا ایمیلهایی که با نام مخاطب شروع میشود:«ارسلان عزیز».
۷۶– (Public relations)PR
روابطعمومی دیگر اصلاح بازاریابی است که بررسی میکنیم. سوالی که ایجاد میشود این است که به چه چیزی روابطعمومی گفته میشود؟ روابطعمومی به مدیریت و انتشار اطلاعات در مورد کسبوکار، محصول یا خدمت برای تاثیرگذاری در نظر و دیدگاه مردم است. با تفکر در تعریف روابطعمومی میتوان این تشبیه را در نظر گرفت که روابطعمومی پلی میان کسبوکار و مردم است. هدف از این کار این است که آگاهی از برند و جلب توجه مردم را برای کسبوکار بدست آوریم. با این کارها باید تصویر مثبتی از برند در ذهن مخاطب برجای بگذاریم.
۷۷– Push Notification ads
پوشنوتیفیکیشن پیامی است که در دستگاهکاربر(موبایل، تبلت و کامپیوتر) نشان داده میشود. این نوع تبلیغات به تبلیغاتی گفته میشود که از طریق پوشنوتیفیکیشن به دست مخاطب میرسد.
۷۸– Referral Marketing
اصطلاح بازاریابی بعدی، بازاریابی ارجاعی است. استراتژی این نوع از بازاریابی به صورتی است که یک فرد کسبوکار شما را به دیگری معرفی میکند. به ازای هر معرفی به فرد معرف پاداش مشخصی میدهید. این پاداش نیز میتواند به صورتهای مختلفی باشد: نقدی، کد تخفیف، در نظر گرفتن امتیاز ویژه و مواردی دیگر. به بیانی دیگر پاداش توافقی بین دو طرف مشخص میشود.
۷۹– Responsive Ads
در این نوع از تبلیغات که به شکل ریسپانسیو است ظاهر، ابعاد و فرمت تبلیغات برحسب فضای تبلیغاتی تغییر میکند. چطور این تغییرات اعمال میشود؟ گوگلادز این کار را خودکار انجام میدهد و جایی که نیاز باشد یک متن و درجای دیگر بنرتبلیغاتی را نشان میدهد. برای این کار نیز فقط کافی است که موارد لازم به آن داده شود. مواردی که برای این کار لازم است: هدلاین، لوگو، دیسکریپشن و تصاویر. در نتیجه تبلیغ مناسب با هر فضای تبلیغاتی را آماده میکند و در جایی که باید به نمایش میگذارد.
۸۰– Retargeting
ریتارگتینگ، هشتادمین اصطلاح بازاریابی است که به بررسی آن میپردازیم. تبلیغات ریتارکتینگ را هدفگیری مجدد نیز مینامند. در این نوع از تبلیغات ما به افرادی که از سایت بازدید کردهاند، تعاملی نداشتهاند و عمل مشخصی را انجام ندادهاند مجدد تبلیغ را نمایش میدهیم. آن کار میتواند خرید محصول، دانلود کتابچه الکترونیک، پرکردن فرم و …
۸۱– Retention Marketing
یکی دیگر از استراتژیهای بازاریابی یکه میتوانیم اتخاذ کنیم، بازاریابی بازگشتی است. هدفمان این است که بتوانیم مشتریانی فعلی را به خرید مجدد تشویق کنیم. از مزایای این استراتژی این است که به جای هزینه برای جذب مشتری جدید، از مشتریان فعلی بهره کافی را میبرید. به این نکته نیز باید اشاره کنیم که هزینه جذب مشتری جدید چندین برابر گرانتر از حفظ مشتری فعلی است.
۸۲– Retention Rate
ریتنشنریت یا نرخ حفظ مشتری یک اصطلاح مهم بازاریابی است، در عمل نیز باید از آن برای بهبود استفاده نمود. این نرخ گویای این است که چند درصد مشتریان از محصولات یا خدمات شما در یک بازهزمانیمشخص استفاده میکنند. هدف از محاسبه این نرخ بدین صورت است که متوجه شویم که چهمقدار در حفظونگهداشت مشتری موفق عمل کردهایم.
برای محاسبه، ابتدا تعداد کل مشتریان در انتهای یک بازهزمانیمشخص را از تعداد کل مشتریان جدید همان بازه کم میکنیم. سپس عدد حاصل را بر تعداد کل مشتریان در ابتدای همان بازهزمانی تقسیم میکنیم.
۸۳– (Return On Investment)ROI
نرخبازگشتسرمایه، این اصطلاح بازاریابی معیاری است که برای ارزیابی یک فرصتسرمایهگذاری در مقایسه با سایر فرصتها مورد استفاده قرار میگیرد. با کمک این معیار و استفاده از اصول میتوانیم پی ببریم که با سرمایهگذاری مقداری پول، چهمقدار بهدست خواهیم آورد. یکی از مثالهای کاربرد این معیار در بازاریابی و تبلیغات: میتوانیم با محاسبه این معیار مشخص کنیم که تبلیغات انجام شده بهصرفه بوده است یا خیر!
در محاسبه این متریک ما سودخالص را بر هزینهای که وجود داشته تقسیم میکنیم و در عدد صد ضرب میکنیم.
۸۴– (Service a as Software) SaaS
SaaS که میتوان آن را نرمافزار به عنوان سرویس دانست یک مدل جهت ارائه و پخش نرمافزار از طریق اینترنت است. به بیانی دیگر شما میتوانید از محصول نرمافزاری در قالب یک خدمت استفاده کنید. مدل درآمدی آن نیز به این صورت است که یک حق اشتراک برای استفاده از آن درنظر گرفته میشود.
۸۵– (Search Engine Optimization) SEO
سئو، یکی از ابزارهایی است که بهخاطر دیجیتالمارکتینگ زیاد اسم آن را شنیدهایم. سئو به صورت خیلی خلاصه به معنی بهینهسازی برای موتورهای جستجو است. هدف آن این است که بتوان با کمک این ابزار، وبسایت بهترین رتبه را در صفحه نتایج گوگل کسب کرد.
۸۶– (Social media marketing) SMM
بازاریابی مبتنی بر شبکههای اجتماعی، یکی از شاخههای دیجیتالمارکتینگ است که با کمک شبکههای اجتماعی میتوان به بازاریابی پرداخت. با فعالیتهای مشخص به دنبال افزایش آگاهی از برند، جذب مشتری راغب بیشتر، افزایش فروش و هدفهای دیگر هستیم.
۸۷– SMS Marketing
اساماس مارکتینگ جهت جذب مشتری جدید و حفظ مشتری بالفعل است و کاربرد آن نیز همانی است که اشاره شد. اساماس یک ابزار مناسب و ارزان برای بازاریابی محسوب میشود که باید از آن به خوبی استفاده کرد. از آن در ریتنشنمارکتینگ استفاده زیادی میشود.
۸۸– Social Listening
یکی از مهمترین کارها که باید توسط تیم بازاریابی و یا روابطعمومی انجام پذیرد، سوشاللیسنینگ یا گوشدادن به شبکههایاجتماعی است. در طی این فرایند، برشبکههایاجتماعی نظارت، منشنها ردیابی و شناسایی گفتوگوهای درمورد برند صورت میپذیرد. بعد از آن به تجزیهوتحلیل آنها باید پرداخت تا فرصتها کشف و نقاط ضعف مربوط به کسبوکار شناسایی شود.
سوشاللیسنینگ به کسبوکارها کمک میکند تا صدای مشتریان و مخاطبان خود را بشنوند.
۸۹– STP
یکی از مدلهای موجود در بازاریابی است که مخفف سه کلمه است. آن سه کلمه عبارتند از: بخشبندی(Segmentation)، هدفگیری(Targeting) و جایگاهیابی(Positioning). این مدل میتواند کمک کند تا بهترین و سودآورترین بخش بازار را انتخاب کنید.
۹۰– SWOT Analysis
نودمین اصطلاح بازاریابی، تحلیل SWOT است. این اصطلاح مخفف چهار کلمه است که عبارتند از: نقاطقوت(Strengths)، نقاطضعف(Weaknesses)، فرصتها(Opportunities) و تهدیدها(Threats).
آنالیز سوات یک مزیت خیلی بزرگی که دارد بدین صورت است: تکنیکی برای ارزیابی چهار جنبه کسبکار. اگر این تکینیک را پیادهسازی کنیم میتوانیم براساس نقاطضعف و قوت، فرصتها و تهدیدها یک یاچند استراتژی موثر را طراحی کنیم.
۹۱– Target Market
اصطلاح بازاریابی تارگت مارکت که به آن در زبان فارسی، بازار هدف گفته میشود. بازار هدف را مجموعهای از تمامی افراد میدانیم که میخواهید محصول یا خدمت خود را به آنها عرضه کنید. از سری نکاتی که باید در تحقیقات بازار به آن دقت کرد همین بازار هدف است. با توجه به بازار هدف باید به سراغ ساخت محصول یا خدمت رفت.
۹۲– (User Generated Content) UGC
محتوای تولید شده توسط کاربر، ترجمه فارسی اصطلاح بازاریابی ذکر شده است. خود عبارت گویای تعریف آن هست. به محتوایی میگوییم که از طرف مشتری یا کاربران به صورت رایگان منتشر میشود. از اهدافی که کسبوکارها میتوانند داشته باشند این است که مشتریان خود را به انتشار چنین محتوایی ترغیب کنند.
۹۳– Unique Visitor
بازدیدکننده منحصربهفرد، یک متریکی است که برای سنجش تعداد بازدیدکنندگانی که در یک بازه زمانی مشخص داشتیم. از دلایل اهمیت آن باید اشاره کنیم که یک فرد ممکن است به دفعات در طول بازه زمانی مشخص از صفحه بازدید کند اما در نهایت یک نفر محسوب میگردد.
۹۴– (Unique Selling Proposition) USP
این اصطلاح بازاریابی، به معنای پیشنهاد فروش منحصربهفرد است. USP سبب تمایز کسبوکار شما با دیگران میشود. با این ابزار شما قادر هستید که تفاوت و تمایز خود را با سایر رقبا مشخص کنید.
با کشف USP میتوانید ادعا کنید که به درک خوبی از بازار هدف، رقبا و حرفه خود دارید و این یک مزیت رقابتی برای شما خواهد بود.
۹۵– Value proposition
نودوپنجمین اصطلاح بازاریابی که بررسی میکنیم، ارزش پیشنهادی است. ارزش پیشنهادی چیست؟ یک عبارتی خلاصه است که به خریداران میگوید که به چه علت باید از شما خرید کنند. ارزش پیشنهادی باید در رابطه با چالشهای مشتری صحبت نماید و کسبوکار شما را به عنوان حلکننده مشکل خود در نظر بگیرد.
۹۶– Video Marketing
ویدئو مارکتینگ یا همان بازاریابی ویدئویی دیگر اصطلاح بازاریابی است. فرایندی آن: تولید ویدئو، تولید و ترویج آن و تجزیه و تحلیل عملکرد ویدئو. برای تهیه ویدئو باید بودجه تعیین کنیم. برای فیلمنامه، تصویربرداری و تدوین استراتژی تعیین کنیم و باید طبق آن پیش رفت.
در کانالهای مختلفی میتوانیم آن را انتشار بدهیم و برای ترویج آن اقدام کنیم. در آخر نیز با متریکهایی که داریم به تجزیهوتحلیل میپردازیم برای مثال: کل بازدید، نرخ تبدیل و نرخ کلیک.
۹۷– Viral Marketing
اصطلاح بازاریابی بعدی در زبان فارسی به بازاریابی ویروسی شناخته میشود. آن را به طور واضح میتوانیم یک نوع استراتژی بازاریابی بدانیم. سوالی که ایجاد میشود این است که در این استراتژی چه باید کرد؟ ما در اینجا سعی داریم که اطلاعات محصول یا خدمت از فردی به فردی دیگر از طریق دهانبهدهان، اشتراکگذاری و یا ایمیل منتقل شود.
مثالی که برای این نوع از بازاریابی میتوان زد: اگر شما اپلیکیشن X را به دیگران معرفی کنید، یک امتیاز ویژه برای شما در نظر میگیرد، برای مثال کدتخفیف، جایزه و …
۹۸– Video Ads
برای درک تبلیغات ویدئویی، باید ابتدا با تبلیغات آشنا شویم. تبلیغات چیست؟ تبلیغات را میتوان رساندن یک پیام که دارای ارزش پیشنهادی خاص برای مخاطب است، دانست. حال اگر این پیامی که در تعریف تبلیغات به آن اشاره شد به صورت ویدئویی باشد، تبلیغات ویدئویی را خواهیم داشت.
در تبلیغات ویدئویی میتوان تاثیر عمیقتری بر روی مخاطب گذاشت و این ویژگی، مزیت اصلی این نوع تبلیغات است. این تاثیر عمیقی که اشاره شد، باعث میشود تبلیغات بیشتر دیده شود و همچنین بیشتر بهاشتراک گذاشته شود.
۹۹– (Word-Of-Mouth Marketing)WOMM
دیگر اصطلاح بازاریابی که بررسی میکنیم مربوط به بازاریابی دهانبهدهان است. در این استراتژی کسبوکار چهکاری باید انجام دهد؟ کسبوکار باید سعی کند با ارائه خدمات خوب، مشتری را به سمت تبلیغ محصول یا خدمت در گفتوگوهای خود با دیگران تشویق نماید. این کار به صورت رایگان اتفاق خواهد افتاد و معمولا مشتری دلخواه این کار را انجام میدهد.
۱۰۰– Zero Click Searches
گوگل همیشه در تلاش بوده است تا بتواند تجربه خوبی را برای کاربران خود رقم بزند. یکی از کارهای آن مربوط به جستجویپیشرفته است، در این قسمت قابلیتی مانند جستجو بدون کلیک را ارائه داده است.
جستجو صفر کلیک یا جستجو بدون کلیک صفحههای نتایجی هستند که پاسخ کاربر را به شکل سریع و کامل میدهد. به علت اینکه نیازی به کلیک بر روی لینک سایتها برای دریافت پاسخ نیست، سرعت جستجو بیشتر میشود. این ویژگی برای کاربر بسیاررضایتبخش است و برای استفاده مجدد از گوگل ترغیب میشود. گوگل نیز به هدف خود میرسد و تجربه خوبی را برای کاربر خود رقم میزند.
دیدگاهتان را بنویسید